دانلود پایان نامه کارشناسی ارشد رشته علوم تربیتی : تاثیر طرح پروژه علمی بر عملکرد دانش آموزان کلاس پنجم شهر تهران |
تکه هایی از متن به عنوان نمونه : (ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
مقدمه:
در چند دهه اخیر تجربه کشورهای مختلف گویای این مطلب است که بهترین نقطه آغاز برای ایجاد تحول در کیفیت آموزش هر کشور ، متحول ساختن درس علوم تجربی است . یکی از دلایل اصلی این امر ماهیت درس علوم تجربی است . شاید هیچ موضوع درسی به اندازه علوم تجربی ، با روش های فعال یاد دهی و یادگیری منطبق و قابل ارائه نباشد ( کیامنش ،1381 ).
یکی از صاحبنظران آموزش علوم در یک مجمع جهانی اظهار داشت :
«اگربتوانید وضعیت آموزش علوم را در مدارس خود بهبود بخشید می توانید مطمئن باشید که دانش آموزان در درس ریاضی ، زبان آموزی و … نیز پیشرفت های قابل ملاحظه ای از خود نشان خواهند داد . اگر من یک نقطه از این پارچه رومیزی را با انگشتان خود بگیرم و بالا بیاورم ، تمام نقاط اطراف این نقطه نیز تا حدودی بالا می آید . درس علوم تجربی ، مناسب ترین نقطه برای بالا کشیدن سایر درسهاست . آموزش علوم نقطه آغاز است . »( فارمری ، 1999)
بیشتر کشورهای جهان در چند دهه ی گذشته ، نگرانی های فزاینده ای را در این خصوص که نظام آموزش و پرورش ، آمادگی کافی برای پرورش مهارت ها و دانش لازم برای کار و زندگی توأم با موفقیت را در جامعه ی پیچیده ی امروزی به شهروندان خود نمی دهد ، شاهد بوده اند (دارلینک و هاموند ، 1993 ) . بسیاری از شیوه های آموزشی مورد قبول ، از روش های تدریس گذشته مبتنی بر دیدگاه های سنتی رفتار گرایانه ، متأثر هستند که اساساً تدریس را عمل « بیان » و عرضه ی واقعیت ها و اطلاعات به دانش آموزان قلمداد می کنند . هر چند روش های مزبور به ایجاد تبحر در مهارت های سطح پایین ( که در بسیاری از ازمون ها سنجیده می شوند ) منجر می شوند ، اما عموماً در پرورش دانشها ، مهارتها و نگرشهایی که دانش آموزان برای زندگی روزمره ی خود نیاز دارند ، نا موفق بوده است . ( آقازاده ، 1384) مجموعه ای از دانشها ، نگرشها و مهارتها در زمینه علوم و فناوری که هر انسانی برای زندگی کردن به آن نیاز دارد سواد علمی و فناورانه نامیده می شود . بر خلاف الگوی های تدریس رفتارگرایانه ، روشهای نوین تدریس مفهومی از تدریس ارائه می دهند که بر پرورش دانش آموزان فکور تأکید می ورزند. . آن دسته از مهارتهای تفکر را که بیشتر در ارتباط با کاوش علمی اند ، به عنوان مهارتهای فرایندی علوم یا فرایندهای علم می شناسند . این مهارتها در واقع ابزار تحقیقات و پژوهش های علمی اند و همه روزه توسط دانشمندان علوم در حین کار و در آزمایشگاه ها به عنوان بخشی از روش علمی به کار گرفته می شوند در همین راستا ، اهمیت راهبردهای متنوع و کاربرد آنها در کلاس درس که بتوانند ابعاد مختلف سواد علمی و فناورانه و به ویژه اهداف مهارتی را در فرد توسعه بخشند ، روز به روز بیشتری می شود . « روش پروژه » یکی از همین راهبردهاست . این راهبرد ، فرصت کاوشگری و آزمایش را در اختیار دانش آموزان قرار می دهد و آنها را در زمینه ی استدلال ، سؤال کردن ، یافتن ، ارتباطات ، برقراریر ارتباط ، ارزیابی نقطه نظرات ، چارچوب بندی مسائل ، کسب و استفاده از شواهد ، خلق دانش و درک و فهم ، روابط و محصولات جدید ، به چالش وا می دارد و کمک می کند تا به طور همزمان دانش ، مهارت و نگرشهای ضروری در او ایجاد شود . ( آقازاده ، 1384)
1-2-بیان مساله:
امروزه در همه کشورها ، به مسئله آموزش علوم اهمیت زیادی می دهند ؛ زیرا دانشمندان ، مهندسان ، تکنسین ها و گردانندگان چرخ های صنعت در آینده ، امروز در پشت میزهای کلاس نشسته اند و ایجاد آمادگی های لازم در آنان بر عهده ماست . تشخیص اینکه آموختن چه چیز به دانش آموزان ضروری است و آموختن چه چیزی ضروری نیست بسیار مشکل است. در طرح جدید آموزش علوم بر آموزش روش آموختن بیشتر تکیه و تأکید می شود تا آموختن مجموعه ای از دانستنیها؛ از اینرو باید به فراگیران راه و روش یادگیری و حل مسأله را آموخت نه پاسخ چند مسئله حل شده(آسیموف و فردریک 1995).
ازجمله هدفهای مهم آموزش علوم که در همه کشورها از دهه 1990 مد نظر قرار گرفته ، تاکید بر این نکته است که باید علم را یک نوع «روش تفکر» بشناسیم و در کنار آموزش مجموعه ای از واقعیتها ، بر فعالیتهای عملی و ذهنی هم تاکید کنیم . روش تفکر در علم را « مهارتهای فرایندی یا مهارتهای یادگیری » می نامند . مهارتهای فرایندی در واقع کارهایی هستند که دانشمندان در هنگام مطالعه و تحقیق انجام می دهند . مهارتهای یادگیری را می توان به دو بخش تقسیم کرد : ا- مهارتهای فرایندی پایه : مشاهده ، برقراری ارتباط ، طبقه بندی ، اندازه گیری ، استنباط و پیش بینی مهارتهای فرایندی پایه نامیده می شوند چرا که فراگیری آنها برای پرداختن به مهارتهای پیچیده بعدی که به تفکر زیادتری نیاز دارند لازم است . 2- مهارتهای فرایندی تلفیقی : تشخیص متغیرها ، فرضیه سازی ، تحلیل فعالیتها ، تنظیم داده ها و رسم نمودار ، طراحی تحقیق و اجرای آزمایش مهارتهای فرایندی تلفیقی نامیده می شوند و مستلزم به کارگیری چند مهارت فرایندی پایه به صورت همزمان هستند . به کارگیری این مهارتها به دانش آموزان کمک می کند که برای حل مسائل خود به کاوش و تحقیق بپردازند و با انجام آزمایش به « حل مسئله » نائل شوند . بر این اساس توسعه مهارت های فرایندی در کلاس ضرورت پیدا می کند و تنها از این راه است که می توان دانش آموزان را به یادگیرندگانی مادام العمر تبدیل کرد (جی رزبا 1991).
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1398-06-28] [ 07:55:00 ب.ظ ]
|