دانلود پایان نامه ارشد علوم اجتماعی : بررسی رابطهی عوامل اجتماعی با میزان آگاهی سیاسی زنان شهر گرمی |
استاد مشاور:
جعفر ابراهیمی
سال تحصیلی 91-92
برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده پایان نامه درج نمی شود
(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است)
تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
چکیده :
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی عوامل اجتماعی با میزان آگاهی سیاسی زنان شهر گرمی انجام گرفته است .
روش تحقیق در این پژوهش پیمایشی بوده و جامعه آماری آن تمام زنان 20 سال به بالای شهر گرمی را شامل می شود که در حدود 9127 نفر بوده و بر طبق حجم نمونه مورگان تعداد 368 نفر از این زنان به عنوان نمونه انتخاب شده ا ند. روش نمونه گیری تصادفی ساده است داده ها بوسیله پرسشنامه هایی که محقق ساخته ودر قالب طیف لیکرت طراحی شده جمع آوری شده اند. پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرنباخ سنجیده شده است . از نرم افزار spss و آزمون های آماری ضریب همبستگی اسپرمن و پیرسون ، تحلیل واریانس یک طرفه ، تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر برای سنجش مدل و آزمون فرضیه ها استفاده شده است .از میان عوامل اجتماعی چهار عامل ( میزان استفاده از رسانه های جمعی ،وضعیت اشتغال ، میزان تحصیلات و میزان ارتباط با همسالان ) به عنوان متغیرهای مستقل و میزان آگاهی سیاسی زنان مورد مطالعه به عنوان متغیر وابسته انتخاب شده اند . بر اساس یافته های پژوهش بین میزان استفاده از رسانه های جمعی و میزان آگاهی سیاسی رابطه وجود دارد . میزان تحصیلات بالاتر باعث بالا رفتن میزان آگاهی سیاسی می شود . بین میزان ارتباط با گروه همسالان و میزان آگاهی سیاسی زنان رابطه وجود دارد . و میان اشتغال زنان در بیرون از خانه و میزان آگاهی سیاسی آن ها رابطه قوی و مستقیم وجود دارد . نتیجه دیگری که جدا از آزمون فرضیه ها آن را محاسبه کردیم میزان آگاهی سیاسی زنان گروه نمونه است که در حد متوسط می باشد . طبق یافته های حاصل از تحلیل رگرسیون حدود 3/96 در صد از میزان آگاهی سیاسی زنان مورد مطالعه توسط چها متغیر ( میزان استفاده از رسانه ها ، میزان ارتباط با همسالان ، میزان تحصیلات و وضعیت اشتغال ) تبیین می شود .
واژه های کلیدی : عوامل اجتماعی ، آگاهی سیاسی ، گروه همسالان ، رسانه های جمعی .
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول
کلیات پژوهش
مقدمه. 1
1 -1- بیان مسئله. 2
1-2- اهمیت و ضرورت انجام تحقیق… 5
1-3- اهداف پژوهش….. 7
فرضیه های پژوهش….. 7
تعاریف مفهومی و عملیاتی… 8
فصل دوم
ادبیات و پیشینه پژوهش
مقدمه. 10
تعریف و سنخ شناسی فرهنگ سیاسی… 14
تعاریف و تاریخچه. 19
اهمیت فرهنگ سیاسی… 23
عناصر فرهنگ سیاسی… 25
چهارچوب مفهومی و نظری آگاهی سیاسی… 28
الگوهای رفتار سیاسی زنان.. 31
مفهوم مشاركت سیاسی… 33
مشاركت سیاسی در دو سطح قابل طبقه بندی است…. 34
مشاركت سیاسی زنان در تاریخ معاصر.. 34
الف) پیش از انقلاب…. 34
ب)دوران وقوع انقلاب اسلامی… 35
ج)دوران دفاع مقدس….. 35
د)دوران كنونی… 37
آگاهی… 39
مسأله تبیینی آگاهی… 39
موضع اسلام در آگاهیبخشی… 40
مشکلات آسان و دشوار. 40
شکاف تبیینی… 42
چگونگی موانع مشارکت سیاسی زنان در حاکمیت دولت…. 43
موانع اجتماعی مشارکت سیاسی زنان در حاکمیت دولت…. 44
مشاركت سیاسی زنان از دیدگاه قرآن ، روایات ، و نگاه بزرگان.. 46
زنان و تصدی مناصب مدیریتی… 49
نگاه تطبیقی به وضعیت مدیریتی زنان در ایران و سایر كشورها. 49
گزارش توسعه انسانی دفتر توسعه ملل متحد در این زمینه : 50
پیامدهای عدم مشاركت زنان.. 50
ضرورت اصلاح نظام اداری و قوانین… 51
چهارچوب مفهومی و نظری آگاهی سیاسی… 54
پیشینه پژوهش….. 57
فصل سوم
روش شناسی پژوهش
روش پژوهش….. 61
3-2 – جامعه آماری… 61
3-3 – حجم نمونه و روش نمونه گیری… 61
3-4 – ابزار گرد آوری اطلاعات…. 62
3-5 – روش تجزیه و تحلیل داده ها. 62
فصل چهارم
تجزیه و تحلیل داده ها
4-1- بخش اول:آمار توصیفی… 64
4-2- بخش دوم:آمار استنباطی… 75
فصل پنجم
بحث و نتیجه گیری
بحث و نتیجه گیری… 88
محدودیت های پژوهش: 93
مقدمه
بدون شك یکی از مسائلی كه از ابتدای زندگی بشر تاكنون نقش مهم و اساسی ایفا نموده است و جوامع مختلفی را دچار سقوط و صعود كرده بحث آگاهی داشتن وشناخت افراد جامعه از محیط سیاسی و اجتماعی پیرامون خود می باشد. آگاهی سیاسی در برگیرنده طرز تلقی ها و ارزیابی از مسایل خاص سیاسی و یا از شخصیت ها و حوادث سیاسی است(داوسون،1382). این آگاهی و بینش، متحرک و ایده آل ساز و آفریننده است که آن را می توان به معنای اعم ایدئولوژی، خود آگاهی انسانی، آگاهی اجتماعی وتاریخی، علم کمال و رهبری، شعور انقلابی و دگرگون کننده، درک مکتبی و مسلکی،درک آرمانی و بعثت اجتماعی خواند. آگاهی سیاسی یک معرفت ویژه فوق علوم و فنون است(زکریایی،1376). به عبارت دیگر منظور از آگاهی سیاسی در اینجا،آگاهی ها، اطلاعات و دانسته های شهروندان درباره مفاهیمی مانند دولت، ملت، سیاست،حکومت، قدرت، اقتدار، مشروعیت، نفوذ سیاسی و غیره است كه آنها را هرچه بیشتربرای احراز شأن شهروندی در جامعه ای مردم سالار آماده سازد. میزان آگاهی سیاسی مردم موتور پرقدرتی است که تاثیر بسزایی در سعادت یک جامعه دارد. مردم آگاه از مسائل سیاسی نه اجازه حکومت به افراد نالایق و ستمگر میدهند و نه در جریان حکومت به مسئولان اجازه می دهند که از مسئولیت هایشان تخطی کنند و با انتقادهای سازنده خویش مسئولین اجرایی را متنبه می سازند و نمی گذارند افرادخاص حرکتشان به جای منافع اکثریت، منافع و رفاه اقلیت افراد باشد. لذا وجود تشکلها،انجمن ها و به شکل قوی تر احزاب در هر کشور نشانه بلوغ و رشد سیاسی مردم آن کشور است(فلاح،1388).
مقام معظم رهبری نیز درباره ضرورت آگاهی سیاسی مردم می فرماید: (یكی از خطوط ظریف موضع خود را شناختن و در اوج قرار گرفتن و هوشیاری سیاسی و شم سیاسی و قدرت تحلیل سیاسی داشتن به دور از ورود به دسته بندی های سیاسی شدن است). همچنین ایشان می فرمایند تحلیل سیاسی به شكل صحیح و پروراننده ذهن یك چیز بسیار مهمی است. ذهن باید پروریده شود. دوران دشوار هر انقلاب آن دورانی است كه حق و باطل در هم ممزوج شود(مهدوی،1389).
در راستای اهمیت آگاهی سیاسی در حکومتهای مردمی و اینکه افراد برای آنکه شهروندانی شایسته باشند باید به اندازه کافی از سیاست آگاهی داشته باشند، کارپینی و کیتر استدلال می کنند که احتمال مشارکت شهروندان مطلع، در سیاست بیشتر است و آنان بهتر می توانند منافع شخصی خود را تشخیص دهند، بهتر می توانند نفع فردی خود را با افکار و اید ه های خاص درباره دنیای سیاست ارتباط دهند، به احتمال زیاد دارای افکاری هستند که از انسجام کافی برخوردارند و در طول زمان ثابت می مانند و به احتمال زیاد افکارشان را به گونه های عقلانی و معنادار، به مشارکت سیاسی خود ارتباط می دهند. از نظر آنها، هر چه شهروندان بیشتر مطلع باشند، به احتمال زیاد سایر لوازم و شرایط شهروندی مطلوب، نظیر مدارای سیاسی را از خود نشان می دهند(دیلی ، کارپینی و کیتر 1996).
بر این اساس می توان گفت آگاهی سیاسی سلاحی است که قدرت بالقوۀ مردم را به قدرت بالفعل تبدیل می کند. مردم ناآگاه از لحاظ سیاسی، قدرت دارند، اما این قدرت راکد است و به کار نمی افتد. آگاهی سیاسی مردم، مجرایی را برای به جریان افتادن قدرت مردم باز می کند. سوأل اساسی این است که چگونه به مردم آگاهی سیاسی داده شود؟ به عبارت دیگر چگونه مردم ساکت و مسئولیت گریز و غیر فعال با مجهز شدن به سلاح آگاهی سیاسی به مردم صاحب آواز، مسئولیت پذیر و فعال تبدیل خواهند شد؟
1 -1- بیان مسئله
از زمانی که افلاطون و ارسطو، برای نخستین بار در زمینه آگاهی سیاسی مردم بحث کرده اند، این امر روشن شده است که حکومت های مردمی به شهروندانی مشارکت جو نیاز دارند. شهروندانی که آگاهی، شایستگی و ویژگی هایشان، مناسب نظام های غیر مردمی نیست (مارش و اولسون، 2000). امروزه این فرض پذیرفته شده است، برای آنکه شهروندان به نحوی مطلوبتر بتوانند ترجیحات خود را ابراز و نمایندگانشان را انتخاب نمایند، باید از حداقل آگاهی در زمینه نظام سیاسی برخوردار باشند (نایمی و جون، 1998). در واقع، یکی از اثرات مهم آگاهی سیاسی در نظام های مبتنی بر مشارکت این است که شهروندان از ابزار و ساز و کارهای گوناگون کنترل مقامات منتخب برای پیشگیری از عدول از قدرت خود و نیز پاسخگو نگهداشتن آنها در برابر مردم بهره می گیرند. برخی از مهمترین این راهبردها عبارتند از: محدود کردن قلمرو فعالیت حکومت به صورت نهادی، توزیع قدرت دولت میان عوامل گوناگون، ایجاد بنگاه ها و عوامل کاملاً مستقل، تضمین آزادی های سیاسی و مدنی و ایجاد انتخابات رقابتی. به طور کلی فرضیه پذیرفته شده این است که شهروندان برای این منظور باید از اطلاعات کافی درباره سیاست و موضوعات عمومی برخوردار باشند تا سیاستمداران را در زمینه رفتارشان در مسند قدرت، پاسخگو نگهدارند. چنانچه شهروندان از این ویژگی اساسی، یعنی آگاهی از موضوعات سیاسی و عمومی بی بهره باشند، در آن صورت باید گفت که حکومت مبتنی بر رای و نظر مردم، طرحی نامطمئن است.در راستای اهمیت آگاهی سیاسی در حکومت های مردمی و اینکه افراد برای آنکه شهروندانی شایسته باشند باید به اندازه کافی از سیاست آگاهی داشته باشند، دیلی ،کارپینی و کیتر استدلال می کنند که «احتمال مشارکت شهروندان مطلع، در سیاست بیشتر است و آنان بهتر می توانند منافع شخصی خود را تشخیص دهند، بهتر می توانند نفع فردی خود را با افکار و ایده های خاص درباره دنیای سیاست ارتباط دهند، به احتمال زیاد دارای افکاری هستند که از انسجام کافی برخوردارند و در طول زمان ثابت می مانند و به احتمال زیاد افکارشان را به گونه ای عقلانی و معنادار، به مشارکت سیاسی خود ارتباط می دهند. از نظر آنها، هرچه شهروندان بیشتر مطلع باشند، به احتمال زیاد سایر لوازم و شرایط شهروندی مطلوب، نظیر مدارای سیاسی را از خود نشان می دهند (دیلی- کارپینی و کیتر، 1996).
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1398-06-28] [ 02:49:00 ب.ظ ]
|