اﻣﺮوزه داﻧﺶ و ﻧﻮآوری به عنوان ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﻬﻢ اﯾﺠﺎد ﺛﺮوت ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪه و در ﺳﻄﺢ ﺧﺮد و ﮐﻼن ﻓﺮﺻﺘﻬﺎ و ﭼﺎﻟﺸﻬﺎی ﺟﺪﯾﺪی را ﻓﺮاﻫﻢ ﮐﺮده اند. در ﺳﻄﺢ ﮐﻼن ﮐﺸﻮرﻫﺎی در ﺣﺎل ﺗﻮﺳﻌﻪ و ﺳﺎزﻣﺎﻧﻬﺎی اﻗﺘﺼﺎدی ﺑﯿﻦ اﻟﻤﻠﻠﯽ اﻗﺪام ﺑﻪ اﯾﺠﺎد راهبردهایی ﺑﺮای رﺳﯿﺪن ﺑﻪ اﻗﺘﺼﺎد داﻧﺶ ﻣﺤﻮر ﮐﻪ در آن ﺛﺮوت و درآﻣﺪ ﺑﺮ اﺳﺎس ﺗﻮاﻧﺎﯾﯽ ﻫﺎی داﻧﺶ و ﻧﻮآوری اﺳﺖ تلاش میﮐﻨﻨﺪ. در دو دﻫﻪ آﺧﺮ ﻗﺮن ﺑﯿﺴﺘﻢ ﻧﻈﺮﯾﻪ ﭘﺮدازان اقتصادی نظیر رومر[1](1992-1986) ، مک لاپ[2] (1984-1980)، دراکر[3] (1988)عصر جدید اقتصادی را پیش بینی کرده اند که در آن داﻧﺶ ﻣﻨﺒﻊ اﺻﻠﯽ ﺛﺮوت ﺑﻪ ﺷﻤﺎر ﻣﯽ آید. در ﻋﺼﺮ ﺟﺪید ﮐﻪ ﺑﻪ ﻋﺼﺮ داﻧﺶ ﻣﺸﻬﻮر ﺷﺪه است، داﻧﺶ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﻨﺒﻊ اﺻﻠﯽ ثروت ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ. اﻗﺘﺼﺎد داﻧﺶ در اﯾﻦ ﻋﺼﺮ ﻋﺎﻣﻞ اﺻﻠﯽ ﺑﺮای ﺗﻮﻟﯿﺪ اقتصادی به شمار می آید. ﻋﻼوه ﺑﺮ اﯾﻦ، در اﯾﻦ دوره ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺳﺎزﻣﺎن اﻗﺘﺼﺎدی ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ و ﺑﺮ اﺳﺎس ﺷﺒﮑﻪ بندی شکل گرفته است. ﺑﻪ ﺗﻌﺒﯿﺮ دﯾﮕﺮ ﺳﯿﺴﺘﻢ اﻗﺘﺼﺎدی در ﻋﺼﺮ ﺟﺪﯾﺪ از اﻗﺘﺼﺎد ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻣﺤﻮر ﻓﺎﺻﻠﻪ ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ و به اﻗﺘﺼﺎد داﻧﺶ ﻣﺤﻮر ﻧﺰدﯾﮏ ﺷﺪه است. ﯾﻌﻨﯽ ﻣﺎﻫﯿﺖ ﺗﻮﻟﯿﺪ، اﺷﺘﻐﺎل و ﮐﺎر ﺑﺴﯿﺎر ﻣﺘﻔﺎوت ﺑﺎ آﻧﭽﻪ ﮐﻪ در ﮔﺬﺷﺘﻪ وﺟﻮد داﺷﺖ، ﺷﺪه اﺳﺖ (ﺑﺮﺧﻮرداری و عظیمی، 1387) . در ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻃﺒﯿﻌﯽ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ زغال ﺳﻨﮓ ، ل ﺳﻨﮓ آﻫﻦ و ﻧﯿﺮوی اﻧﺴﺎﻧﯽ ﻣﻨﺎﺑﻊ اﺻﻠﯽ اﻗﺘﺼﺎد ﺑﻪ ﺣﺴﺎب می آمد، ﻟﯿﮑﻦ در اقتصاد داﻧﺶ، ﺗﻮﻟﯿﺪ و ﺑﻬﺮه ﺑﺮداری از داﻧﺶ ﺳﻬﻢ ﻋﻤﺪه ای در اﯾﺠﺎد ﺛﺮوت دارد و ﺳﺮﻋﺖ ﺗﻐﯿﯿﺮات ﺑﺴﯿﺎر زﯾﺎد اﺳﺖ . ﺑﻪ واﻗﻊ اﻗﺘﺼﺎد ﺟﺪﯾﺪ ﺑﯿﺎﻧﮕﺮ وﺟﻮه ﯾﺎ ﺑﺨﺸﻬﺎی ﯾﮏ اﻗﺘﺼﺎد اﺳﺖ ﮐﻪ در ﺣﺎل ﺗﻮﻟﯿﺪ ﯾﺎ ﺑﻪ ﮐﺎرﮔﯿﺮی اﺑﺪاﻋﺎت ﯾﺎ ﻓﻦ آوری ﺟﺪﯾﺪ ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر رﺳﯿﺪن ﺑﻪ رﺷﺪ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﺪت و اﻓﺰاﯾﺶ ﺷﺘﻐﺎل است. اﻣﺮوزه ﺗﻘﺎﺿﺎ ﺑﺮای ﻣﻬﺎرت ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺘﻮاﻧﺪ ﺑﺎ سیستم ﻫﺎی ﭘﯿﭽﯿﺪه ﮐﺎر ﮐﻨﺪ اﻓﺰاﯾﺶ ﯾﺎﻓﺘﻪ اﺳﺖ .ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ دﻟﯿﻞ اﺳﺖ ﮐﻪ در ﮐﻨﺎر سرمایهﻫﺎی ﻣﺎدی ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﻫﺎی اﻧﺴﺎﻧﯽ اﻫﻤﯿﺖ وﯾﮋه ای ﭘﯿﺪا ﮐﺮده و ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ دﻟﯿﻞ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﯽ ﺷﻮد ﮐﻪ ﻧﯿﺮوی ﮐﺎر ﺑﺴﯿﺎر ﻣﺎﻫﺮ ﺑﺨﺶ اﻋﻈﻢ ﻋﻮاﻣﻞ ﺗﻮﻟﯿﺪ و اﻗﺘﺼﺎد ﺟﺪﯾﺪ را ﺗﺸﮑﯿﻞ ﻣﯽدهد .از آﻧﺠﺎ ﮐﻪ در ﻓﻨﺎوری ﻫﺎی ﺟﺪﯾﺪ و اﻗﺘﺼﺎد داﻧﺶ ﻣﺤﻮر، ﻗﺪرت ﺗﻮﻟﯿﺪ و ﺑﺎزده ﺗﻮﻟﯿﺪ زﯾﺎد است ﻟﺬا دوﻟﺖ ﻫﺎی ﺟﻬﺎن اﻋﻢ از ﺻﻨﻌﺘﯽ و در ﺣﺎل ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻣﺼﻤﺼﻢ ﺷﺪه اﻧﺪ ﺗﺎ آﻣﻮزش و ﮐﺴﺐ ﻣﻬﺎرت ﻫﺎ را ﺑﻪ ﺳﻤﺖ اﻗﺘﺼﺎد داﻧﺶ ﻣﺤﻮر ﻣﺘﺤﻮل ﺳﺎزﻧﺪ چرا که اقتصاد دانش محور نه تنها ﺑﯿﮑﺎری را ﮐﺎﻫﺶ ﻣﯽ دﻫﺪ ﺑﻠﮑﻪ ﺑﻪ ﮐﻤﮏ ارﺗﻘﺎء ﺑﻬﺮه وری از ﺗﻮرم ﻣﯽ ﮐﺎﻫﺪ و ﺑﺮ درآﻣﺪﻫﺎ ﻣﯽ اﻓﺰاﯾﺪ . در ﻧﺘﯿﺠﻪ مهارت ها، ابزارآﻻت ﻣﻮرد اﺳﺘﻔﺎده و ﮐﺎر ﺑﺎ ﻣﻬﺎرت ﺑﺎﻻﺗﺮ ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ روزاﻓﺰون ﻗﺮا ر ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ)آذرﺑﺎﯾﺠﺎﻧﯽو ﺻﺎدﻗﯽ ،1385 )
با توجه به مطالب بیان شده پژوهش حاضر به بررسی اثر اقتصاد دانش بنیان بر رشد اقتصادی در منتخبی از کشورهای جهان می پردازد.
ضرورت تحقیق
افزایش ظرفیت تولیدی همواره مورد توجه اقتصاددانان بوده و یکی از معیارهای عملکرد کلان اقتصادی می باشد. مطالعات اولیه عمدتا بر نقش عوامل فیزیکی تولید مانند سرمایه فیزیکی و نیروی کار در فرایند تولید تاکید دارند اما با گسترش مفهوم سرمایه عوامل دیگری نیز در جریان رشد اقتصادی شناسایی شدند. یکی از این عوامل بهره وری منابع تولید است که تحت تاثیر عوامل متعددی از جمله دانش قرار می گیرد.دانش ذخیره ای انباشته شده از اطلاعات و مهارت ها است که از مصرف اطلاعات توسط گیرنده اطلاعات حاصل می شود. بشر در طول تاریخ به دنبال کسب دانش بوده و امروزه کسب آن به یکی از اهداف بسیار مهم جوامع و کشورها تبدیل شده است. همانطور که از تعریف دانش می توان دریافت بهره وری می تواند تحت تاثیر جنبه های متفاوتی از دانش مانند آموزش رسمی و غیر رسمی، مهارت و قوانین قرار گیرد که به دنبال آن تولید نیز تحت تاثیر قرار می گیرد. در نتیجه می توان از دانش به عنوان عامل مهمی در افزایش بهره وری و رشد اقتصادی نام برد.بنابراین بررسی رابطه دانش و رشد اقتصادی از اهمیت خاصی برخوردار است. نتایج مطالعاتی از این قبیل می تواند برنامه ریزان و سیاست گذاران را در تهیه و تدوین سیاست های مربوط به بخش دانش و افزایش ظرفیت تولید یاری کند.
اهداف مشخص تحقیق
بررسی اثر شاخص رژیم نهادی بر رشد اقتصادی در کشورهای منتخب جهان
بررسی اثر شاخص آموزش و منابع انسانی بر رشد اقتصادی در کشورهای منتخب جهان
بررسی اثر شاخص زیر ساخت های اطلاعاتی بر رشد اقتصادی در کشورهای منتخب جهان
سؤالات تحقیق:
آیا شاخص رژیم نهادی بر رشد اقتصادی در کشورهای منتخب جهان دارای اثر مثبت می باشد؟
آیا شاخص آموزش و منابع انسانی بر رشد اقتصادی در کشورهای منتخب جهان دارای اثر مثبت می باشد؟
آیا شاخص زیر ساخت های اطلاعاتی بر رشد اقتصادی در کشورهای منتخب جهان دارای اثر مثبت می باشد؟
فرضیه های تحقیق
شاخص رژیم نهادی و اقتصادی دارای اثر مثبت و معنادار بر رشد اقتصادی می باشد.
شاخص آموزش و منابع انسانی دارای اثر مثبت و معنادار بر رشد اقتصادی می باشد.
شاخص زیر ساخت های اطلاعاتی دارای اثر مثبت و معنادار بر رشد اقتصادی می باشد.
تعریف واژهها و اصطلاحات فنی و تخصصی
تولید ناخالص داخلی
تولید ناخالص داخلی یا GDP یکی از مقیاسهای اندازه گیری در اقتصاد است. تولید ناخالص داخلی در برگیرنده ارزش مجموع کالاها و خدماتی است که طی یک دوران معین، معمولاً یک سال، در یک کشور تولید میشود. در این تعریف منظور از کالاها و خدمات نهایی، کالا و خدماتی است که در انتهای زنجیر تولید قرار گرفتهاند و خود آنها برای تولید و خدمات دیگر خریداری نمیشوند.
[پنجشنبه 1398-06-28] [ 08:40:00 ب.ظ ]
|