خطر قرار گیرد. به عبارت دیگر، انسان همانگونه که حق استفاده و بهرهمندی از محیط زیست سالم را دارد، مسؤولیت درست استفاده کردن از آن را نیز بر عهده دارد.با نگاهی به وضعیت فعلی محیط زیست، در مییابیم که انسانها در بهرهبرداری از طبیعت و محیط زیست به مسؤولیت خود در حفظ و حراست از آن به درستی عمل نکردهاند. شاهد این سخن، بحران عظیمی است که محیط زیست دچار آن شده است. تخریب و نابودی روز افزون جنگلها و مراتع، نابودی گونههای نادر گیاهی و جانوری، آلودگی آب، خاک و هوا، استفاده از سلاحهای هستهای و شیمیایی، ورود مواد نفتی و آلایندههای دیگر مانند: فاضلاب کارخانهها و مجتمعهای صنعتی به رودخانهها و دریاها، آسیب دیدن لایه ازن، بارانهای اسیدی، مصرف روز افزون سوختهای فسیلی، استفاده بیرویه از سموم دفع آفات نباتی و دهها عامل آلودهکننده دیگر که نام بردن از آنها فقط بر تلخ کامی و ناراحتی انسان میافزاید گویای این واقعیت مهم است که بشر در داد و ستد خود با محیط زیست، راه خطرناک و مهلکی را در پیش گرفته که نتیجه آن چیزی جز به خطر افتادن سلامت و حیات انسان و دیگر موجودات نخواهد بود.اندکی تأمل و تفکر در آمارهایی که همه روزه در مورد وضعیت محیط زیست بیان میشود، کافی است تا انسان خود را بر لب پرتگاهی احساس کند که ساخته و پرداخته خود اوست.اسلام به
عنوان دینی جهانشمول و جامعنگر، مدعی است که پاسخگوی نیازهای متغیّر انسان در هر عصری است و برای کلیه روابط و شؤون او، دارای قوانین و مقرراتی است. البته این بدان معنا نیست که برای هر موضوع با عنوان خاص و متداول امروزی آن، حکم خاصی را مقرر داشته باشد؛ بلکه کلیات، اصول و قواعدی در اسلام وجود دارد، که میتوان حکم هر موضوع را از آن به دست آورد.یکی از همین موضوعات محیط زیست است. محیط زیست با مفهوم رایج و متداول آن در عصر حاضر، بحثی کاملاً نو و تازه است که نه در اسلام و نه در هیچ مکتب دیگری سابقه نداشته است؛ اما میتوان قواعد و مقررات مورد نیاز آن را از متون دینی استخراج کرد؛ به طوری که میتوان یک مکتب زیست محیطی جامع را ارائه کرد.[1]
گفتار اول : نظارت بر جرایم زیست محیطی در اوایل اسلام:
«در زمان پیامبر گرامیاسلام (ص)، آن حضرت شخصاً نسبت به عرضه و فروش مواد غذایی نظارت میکردند و این مسأله در زمان خلفا نیز ادامه یافت و به مرور زمان، تشکیلات متمرکزی به نام «حسبه» برای جلوگیری از تخلفات در زمینه های مختلف تشکیل شد. در مورد تاریخ پیدایش تشکیلات حسبه اختلاف نظر وجود دارد. اما بسیاری از تاریخدانان پیدایش حسبه به عنوان یک نهاد حکومتی منظم و معین را، به اوایل دوران خلفای عباسی نسبت میدهند.»[2]
وظیفه سازمان حسبه در اعصار خلافت اسلامیامر به معروف و نهی از منکر در مراتب مختلف و به مفهوم وسیع آنها (که شامل مکروهات و مستحبات شرعی و عرفی میشد) بود. حسبه در سال های خلافت اسلامیاز تشکیلات اداری ساده و بسیطی برخوردار بود و زیرنظر و اشراف شخص خلیفه اداره میشد و چه بسا شخص خلیفه یا امام تصدی اکثر وظایف آنرا به عهده میگرفت.[3]
نویسنده کتاب « الاحکام السلطانیه» در تعریف حسبه مینویسد:
«حسبه عبارت است از امر به معروف وقتی که انجام کارهای نیک و پسندیده در جامعه به دست فراموشی سپرده شود و نهی از منکر وقتی که ارتکاب کارهای بد در اجتماع شیوع یابد.»[4]
و «محتسب به شخصی گفته میشد که شخص امام و یا نایبش او را برای نظارت در احوال مردم و کشف امور و مصالح عمومیآنان از قبیل معاملات و خرید و فروش و غذا و لباس و آب و مسکن آنان
[جمعه 1398-07-19] [ 05:20:00 ب.ظ ]
|